خیلی سرود خواندم و خیلی گریستم

من جز سیاه روی خوش آوازه نیستم

 

مردم به وصف بنده نگویند غیر نیک

اما به از کسان؛ به خودم گفته کیستم

 

افسوس و آه از غم هجران ماه روی

اما به آن جمال لایق دیداره نیستم

 

رستم ز بند خویش و فتادم به دام خویش

با خویشتن مصاف کرده فتادم گریستم

 

همراه عشق نام خدا را به لب بگیر

هنگام شور شیر خدا را غمیستم

 

ای مهر حق! فدای رخ تو صدای من

ای ماهتاب بتاب زین ظلماتی که نیستم

 

رسم است عاشقان خدا می‌کنند آه

معتوق! کشته شو که بدانی تو کیستم


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها