نام زیبای تو را سینه ام بر سر نوشت

ای که هستی از ازل سینه ام را سرنوشت

 

عشق رویای تو را در دلم مولا کشید

شعر زیبایت سرود؛ نامه ات با زر نوشت

 

رسم خوب عاشقی، در دل من گم شده

کاش بازآیی و بعد جان شود پیش تو خشت

 

ای که روح عشق دوست با تو هم پیمان بود

پیش عبد خود بیا؛ گرچه هست او زشت زشت

 

ماه رویایی من؛ رود دریایی من

راه و رسم بندگی؛ شد به پیش تو بهشت

 

مات و مبهوتم چرا؛ سینه ام را باختم

با وجود اینکه عشق سیرتم را گل سرشت

 

لیکن اکنون نام تو، شد شعاع دیده ام

ای که نام توبه هست از ید تو تا بهشت

 

گرچه معتوق تو هست، بی نوا و بی خصال

خصلت جود حسین در دلش مولا نهشت


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها