دارم رجاء واثق، بر زینبی که کبری است

دارم امید بسیار، بر او که عمه ی ماست

 

با این که پر ز ظلمت، با این که پر ز زشتی

هستم ولی نگاهش همواره ساتر ماست

 

ای عمه ی سیادت! ای مادر درستی!

من را ببخش بی بی، دستت رهاگر ماست

 

بیمار مادر عشق! یا که یتیم کوثر!

ای شور کربلاها! نامت صنوبر ماست

 

هر بار نام خوبت، بردم به خویش گفتم

نام بزرگ ایشان، همواره عاتق ماست

 

معتوق کربلا! ای، آتش-خلاص-گشته

عاجز ز مدح زینب هستی که شافع ماست


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها